روش های تربیتی صحیح
در زیر به چهار کاری که نباید در تربیت کودک انجام دهیم اشاره شده است. از نگاه مشاوره روانشناسی کودک ، ما زمانی گرفتار انجام این کارهای بد می شویم که می خواهیم احساسات نوپایان خود را «نادیده گرفته» و یکه تاز میدان شویم :
مقایسه های ناعادلانه
وقتی کسی می گوید : هر کی دیگه جای تو باشه ، از پس این کار بر میاد ، تو چرا نمی تونی؟ چه احساسی به شما دست می دهد؟
بیشتر ما از مقایسه شدن با دیگران بدمان می آید ، به خصوص وقتی که هدف از این کار تحقیر شدن ما باشد :
• چرا نمی تونی مثل خواهرت کار بکنی؟
• سعی کن دیگه ! هیچ کدوم از بچه ها مثل تو این جور آبروریزی نکردن
جدا از ناعادلانه بودن مقایسه ، دو دلیل بزرگ دیگر وجود دارد که چرا باید از مقایسه کردن اجتناب کنید : قبل از این که خودتان هم بدانید ، سعی می کنید مانع از این شوید که کودک شما برخی از رفتارهای بد دیگر کودکان را تقلید کند. همچنین او نیز به خوبی می داند وقتی خودش به این موضوع اشاره می کند که چطور پدر و مادر دوستش بهتر از شما هستند ، خدا می داند چه احساس تنفری در شما ایجاد می شود!
حواس پرت کردن ناخوشایند
حواس پرت کردن در مورد نوزادان ، خوب جواب می دهد ، بنابراین طبیعی است که شما بخواهید آن را در مورد نوپایتان نیز به کار ببندید. اما مراقب باشید! پرت کردن حواس یک نوپای آشفته و عصبانی ممکن است به ایجاد یک مزاحمت توهین آمیز یا چیزی شبیه گفتن این جمله بماند : «دست از این احساسات بردار.»
برای درک بهتر این موضوع ، تصور کنید با بهترین دوست تان درباره چیزی که باعث عصبانیت شما شده صحبت می کنید و او در حالی که سعی دارد موضوع صحبت را عوض کند ، چنین پاسخ احمقانه ای به شما میدهد: «هی نگاه کن. کفش جدید خریدم!» شرط می بندم که دیری نمی گذرد درصدد دوستی با کس دیگری بر می آیید.
نوپایان هم وقتی سعی می کنیم در واجهه با اعتراضات و عصبانیت های شان ، حواس شان را به نوعی پرت کنیم ، مانند بزرگسالان کفری می شوند ؛ اما البته آن ها این امکان را ندارند که پدر و مادرشان را عوض کنند. بنابراین یا می پذیرند که حواس شان را پرت کنید و آزردگی شان را زیر خروارها خاکستر پنهان می کنند ، یا بلندتر از قبل فریاد زده و تلاش می کنند شما را وادار کنند تا به آن ها توجه نشان بدهید. من قبلا عادت داشتم که همه روزه شاهد این نوع رفتارهای مایوس کننده پدرها و مادرها در مطبم باشم. به محض این که شروع به معاینه گوش یک کودک می کردم گریه اش بلند می شد ، و مادرش بلافاصله عروسکی را جلوی صورتش میگرفت و در حالی که تکانش می داد می گفت : «ببین! چه عروسک خوشگلیه!»
ما اغلب جلوی شکایات بچه های مان را با بیان حرف های مثبتی مثل : «این خیلی هم بد نیست» یا «تو خیلی خوبی» می گیریم.
این که می خوهید کودک عصبانی تان را آرام کنید ، امری کاملا طبیعی است. شما فقط می خواهید اوضاع و احوال را بهتر کنید. اما وقتی کوچولوی شما عصبانی است، بلافاصله «باشه!» گفتن ، می تواند اوضاع را بدتر کند. به همین دلیل است که تکرار پشت سر هم «باشه» ، ممکن است سهوا این پیغام را به کودک تان بدهد که از او می خواهید احساساتش را در اعماق وجودش مدفون کند و حتی اگر خوشحال نباشد طوری رفتار کند که گویی خوشحال است. این کار اصلا درست نیست.
آموزش بروز احساس به کودک را فراموش نکنید
نوپایان 12 تا 24 ماهه : برای نوپایان خود الگو شوید تا او نیز بتواند به موقع دق دلی خود را خالی کند. به عنوان مثال ، او خیلی عصبانی است ، پاهای تان را محکم به زمین بکوبید ، دست بزنید و سرتان را قاطعانه تکان داده و به او آموزش بدهید که بگوید : «نه!»
نوپایان 2 تا 4 ساله : وقتی اوضاع و احوال آرام است ، او را وادار کنید حالات مختلف چهره را تمرین کند : «با صورتت نشون بده خوشحالی … حالا نشون بده ناراحتی … بعدش هم نشون بده عصبانی هستی.» در کتاب ها تصاویر را نشانش بدهید و بگویید : «نگاه کن ، ببین این بچه ناراحته . تو وقتی ناراحت می شی چه شکلی می شی؟» از مجلات تصاویر افراد مختلف را با حالات روحی مختلف ببرید و آن ها را روی یک مقوا یا یک دفترچه بچسبانید. حالات چهره خود را نشانش بدهید تا او بتواند به منظور شما پی ببرد : «موقعی که عصبانی می شم ،
کلماتی به او یاد بدهید که هنگام عصبانیت به کار ببرد. از تصاویر چسبانده شده در دفترچه به عنوان نقطه شروع استفاده کنید. از او بپرسید : «اون پسره چه احساسی داره؟ چرا اون دختره ناراحته؟» دایره لغات اورا با استفاده از کلمات متفاوت غنی کنید. به عنوان مثال ، به جای کلمه عصبانی می توانید از کلمات ی مثل بر افروخته ، خشمگین ، کفری ، آتشین مزاج و از این قبیل استفاده کنید. شگفت آن که هرچه بیشتر این قدم های ساده را تمرین کنید ، کودک شما بسیار زودتر شروع به کنترل بروز ناگهانی احساساتش خواهد کرد.