امیدان حضور جوان

امیدان حضور جوان ارائه دهنده انواع مشاوره روانشناسی ازدواج ، مشاوره شغلی ، مشاوره خانواده میباشد

امیدان حضور جوان

امیدان حضور جوان ارائه دهنده انواع مشاوره روانشناسی ازدواج ، مشاوره شغلی ، مشاوره خانواده میباشد

موسسه امیدان حضور جوان

ارائه دهنده ی خدمات مشاوره روانشناسی، برگزاری همایش های علمی و پژوهشی، سمینارهای آموزش، کارگاه های موفقیت و خودشناسی و بلوغ و …

تلفن های تماس : 021-26711303-05-07

تلفن همراه پشتیبانی : 09199696168

تلفن همراه پشتیبانی فنی : 09122830795

آدرس : تهران، سیدخندان – شریعتی – پشت پارک کوروش ( شریعتی )– کوچه بروجردی – پلاک 16

بایگانی

چگونگی افزایش اعتماد به نفس کودک

دوشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۳۵ ب.ظ

کودک شما هر چه بیشتر بداند که او را باور دارید ، بیشتر خودش را باور خواهد کرد. در زیر چند راه ساده که مشاوران روانشناسی کودک برای تقویت اعتماد به نفس نوپای تان پیشنهاد می کنند ، ارائه شده است. راه هایی که خیلی سریع نتیجه می دهند!

تکنیک اول : با احترام به حرف هایش گوش کنید

وقتی با صبر و احترام به حرف هایش گوش می دهید ، این پیغام را به او می دهید که حقیقتا به عنوان یک انسان برایش ارزش قائل هستید.

تکنیک دوم : از او درخواست کمک کنید

مثلا بگویید :«می تونی این کیسه رو برای بابا بیاری؟» برای درخواست کمک از نوپای تان به او بگویید : می دونم که می تونی این کار رو انجام بدی. بدین ترتیب وقتی او به شما نشان می دهد که تا چه اندازه توانمند است ، سراسر وجودش لبریز از غرور می شود. به عنوان مثال ، بگویید : عزیزم ، دستم خیلی پره ، می تونی کمکم کنی کیفم رو بیاری خونه؟

تکنیک سوم : به او حق انتخاب بدهید

مثلا بگویید: «به نظر تو کدوم یکی رو انتخاب کنیم» هر کسی باید در طول روز تصمیمات زیادی بگیرد؛ پس به فرزندتان اجازه بدهید در برخی موارد خودش تصمیم گیری کند. قدر مسلم بچه های یک ساله تصمیم گیرنده های خوبی نیستند. اما نوپای دو ساله شما خیلی دوست دارد تا او را در تصمیم گیری شریک کنید: «به نظر تو گل چه رنگی بخریم، صورتی یا زرد؟»

اظهار نظر خواستن از کودکتان به او نشان می دهد که به عقیده شما ، او باهوش است و شما به انتخاب هایش اطمینان دارید. اما در این خصوص دو قانون کلی را رعایت کنید :

  • گزینه های زیادی پیش روی او قرار ندهید: مغز تکامل نیافته کودک نو پایتان ممکن است هنگام مواجعه با گزینه های زیاد به اصطلاح دچار اضافه بار و تحمل فشار زیاد شود : «می خوای شیرت رو توی فنجون قرمز بریزم ، یا فنجون زرد یا سبز یا صورتی؟»
  • اگر می خواهید انتخاب فرزندتان را نادیده بگیرید ، هرگز از او سوال نکنید : به عنوان مثال ، اگز قبلا تصمیم گرفته اید که گل صورتی بخرید ، هرگز نظر او را در مورد انتخاب رنگ گل جویا نشوید.
  • بگذارید خودش کار را انجام بدهد : مثلا بگویید : «تو می تونی این کار رو انجام بدی!»  ممکن است کودک شما برای انجام کاری پنج دقیقه وقت صرف کند ، در حالی که شما آن کار را ظرف مدت پنج ثانیه انجام می دهید ، اما او را هول نکنید! دست های تان را به جیب ببرید ، زیپ دهان تان را ببندید ، چند نفس آرام و عمیق بکشید ، و او را به خاطر تلاش هایش تشویق کنید (وااای! چقدر خوب تلاش می کنی!) یا  (آفرین ، تقریبا این کار رو تموم کردی!) اگر بتوانید از این پا و آن پا کردن و عجله بیجا خودداری کنید ، صبر و حوصله و زبان بدن شما به کودک دلبندتان این پیغام را خواهد رساند که من می دونم تو حتی از پس انجام کارهای سخت هم بر میای. فرصت بدهید که او خودش کار را انجام بدهد ، حتی اگر کمی دلسرد شود. البته اگر می بینید که او واقعا عصبانی و کلافه شده است ، کمکش کنید.
افزایش اعتماد به نفس کودک از نگاه مشاوره روانشناسی کودک
تکنیک چهارم : خنگ بازی در بیاورید

همه ما گاهی اوقات هنگام بازی با بچه های مان ، تظاهر می کنیم دست و پا چلفتی هستیم. این خود باعث خنده آن ها می شود و در نتیجه احساس توانمندی و زیرکی می کنند (زمانی این احساس به آن ها دست می دهد که خودشان را با پدر و مادر بی کفایت شان مقایسه می کنند) و به دنبال آن بیشتر متمایل به همکاری و هم یاری می شوند.

به نظرتان عجیب می آید؟ شرم آور است؟ بسیار خوب ، این ایده احمقانه ، اما بسیار بسیار زیرکانه است و شرط می بندم که شما قبلا آن را امتحان کرده اید!

  • آیا تا به حال پیش آمده است که وقتی کودک تان صدای ببر در می آورد، وانمود کنید که ترسیده اید؟
  • آیا تا به حال پیش آمده که با او مسابقه بدهید و عمدا ببازید؟
  • آیا تا به حال پیش آمده که هنگام بالش بازی ، با هر ضربه او خودتان را به زمین بیاندازید؟

اگر پاسخ شما به هر یک از این سوالات مثبت است ، پس حتما قبلا این روش را اعمال کرده اید ( و می دانید که کوچولویتان چقدر این بازی ها را دوست دارد!) خنگ بازی در آوردن باعث می شود که احساس کنند برنده هستند و به آن ها کمک می کند تا در مسایلی که ما به آن ها اهمیت می دهیم ، زودتر کوتاه بیایند.

بازی اول : تظاهر کنید بچه هستید

تظاهر کنید آن چیزی را می خواهید که متعلق به نوپای تان است. سروقت آن رفته و مثل یک بچه غر بزنید و بگویید : «مال منه ، مال منه… خواهش می کنم!» اجازه بدهید او خیلی راحت با درخواست عاجزانه شما مخالفت کند. یکی از کارهای مورد علاقه من این است که بگویم :« هی! بزن قدش!» و بعد تظاهر کنم که خیلی از این کار می ترسم. اما می گذارم کودک کارش را انجام دهد. اگر با ملایمت این کار ر ا کرد ، از او تشکر می کنم که چقدر بچه خوبی است. اما اگر با خشونت به کف دستم بزند ، بالا و پایین می پرم و تظاهر می کنم که خیلی دستم درد گرفته و می گویم :«آی ! آی! آی! تو به من کلک زدی! این کارت درست نیست» بعد مجکم کف دستم را فوت می کنم تا مثلا از شدت دردم کاسته شود. بچه ها غش غش می خندند و از من می خواهند یک بار دیگر این کار را با آن ها بکنم.

تظاهر کنید که نابینا هستید

تظاهر کنید دنبال چیزی می گردید که درست کنار دست شما است. بگویید : «کتاب! کتاب من کجایی؟» وقتی کودک شما نخودی می خندد و به کتاب اشاره می کند ، خودتان را به نفهمیدن بزنید و بگویید : کجاست؟ کجاست؟ من که نمی بینم! و بعد از مدتی بالاخره به جایی که او اشاره می کند نگاه کنید و بگویید «عه پیداش کردی! چقدر خوب! خیلی ممنون»

تظاهر کنید دست و پا چلفتی هستید

از کودک تان بخواهید وسیله ای را به شما بدهد ، اما «تصادفا» آن را بیاندازید (چندین و چندبار این کار را انجام بدهید) و بگویید «ای بابا! ای بابا!»

قبل از اینکه یک بچه دوساله نگرانی را در مطب معاینه کنم ، همیشه یک اسباب بازی در گوشه راست تخت معاینه قرار می دهم ، تا به محض این که روی تخت قرار گرفت بیافتد. وقتی می افتد می گویم : «عه… نیفت دیگه!» این کار را چند بار پشت سرهم انجام می دهم و هر بار وانمود می کنم که این دفعه با دقت بیشتر آن را روی تخت می گذارم. به اسباب بازی امر میکنم : (یا التماس می کنم) «لطفا نیفت!» البته وقتی آن را لبه تخت می گذارم ، همیشه می افتد.

دیری نمی گذرد که کودک آرام می شود و با ناباوری نگاهی به مادرش می اندازد و مسلما با خود می گوید :« مامانی ، این همون دکتریه که منو با زور آوردی پیشش؟ من بهتر از این آدم بی عرضه می تونم این کار  رو انجام بدم. » بچه معمولا می خندد و دوست دارد با من بازی کند ، زیرا می بیند به قدری دست و پا چلفتی و خنگ هستم که دیگر نیازی نیست از من بترسد.

تظاهر کنید گیج شده اید

کفش تان را به جای پا کردن ، دست تان بکنید یا کلاه تان را وارونه روی سر بگذارید. بگویید که می خواهید ببینید آیا دست های او تمیز است یا نه. اما به جای دست ، پایش را نگاه کنید. بعد اعتراض کنید : «هی! تو داری به من کلک می زنی! این که دستت نیست!» آن گاه بگویید : «دستت رو بده ببینم!» اما باز هم به جای آن نگاهی بیاندازید.

تظاهر کنید فراموش کار هستید

از کودک تان بپرسید «شلوار آبی رو می خوای یا سبز رو؟» بعد که او جواب می دهد : «شلوار سبزه رو» بلافاصله وانمود کنید که فراموش کرده اید : «ها؟ چی؟ گفتی شلوار آبیه؟»

به پای او اشاره کنید و من من کنان بگویید : «بده به من…اوممم…اونو می گم» اخم کنید ، گویی کلمه پا یادتان نمی آید . هم چنان من من کرده و به پای او اشاره کنید. ظرف چند ثانیه ، کودک نوپای تان پایش را بالا خواهد آورد و با خوشحالی جمله شما را تکمیل می کند: «پا ، پا!»

با طمطراق هر چه تمام تر اشتباه حرف بزنید

یکی از شعرهای بچه گانه را به غلط اما با صدای بلند بخوانید: «فیلت مبارک» «فیلت مبارک» کودک شما خیلی دوست دارد غلط تان را بگیرد. اما طوری رفتار کنید که از درست خواندن شعر کاملا مطمئن هستید . («نه ، شعری که من میخونم درسته!») یا طوری رفتار کنید که او شعر را اشتباهی شنیده است : «نه بابا! من که نگفتم فیل ، گفتم تولد!» بعد دوباره شعر او را با جایگزینی واژه های غلط بخوانید و اگر او دوباره درصدد تصحیح خطای تان بر آمد ، با طمطراق هر چه تمام تر اعلام کنید : «نه بابا! من بهترین خواننده دنیا هستم!»


منبع



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی